توي دفتر نشسته بوديم كه آقاي مسن سراسيمه اومد داخل اتاق.
بچه ها حاضريد؟
چه خبره مگه؟ كسي قراره بياد؟
مگه نامه ش نرسيده دستتون؟
نه خوب حالا كي قراره بياد؟
آقاي مسن كه همون مسئول روابط عمومي شركت بود شروع كرد به توضيح دادن.
نه خوب حالا كي قراره بياد؟
آقاي مسن كه همون مسئول روابط عمومي شركت بود شروع كرد به توضيح دادن.
دارن درباره فعاليت شركت گزارش تهيه مي كنن. هر كي كه خوب مي تونه صحبت كنه (اينو كه گفت، چشماي بعضيا برق افتاد ....) بياد بهش بگم كه بايد چي بگه!!!! بيشتر درباره اينكه تحريم ها اثر نداشته و ما با اتكا به نيروي جوان داخلي و كارشناساي ....
ديگه از اين به بعدش برام جذابيت نداشت. صداش برام محو شده بود. مثل اين گزارشا رو هر از چند گاهي ديده بودم لابلاي برنامه هاي سيما. اينو كه ديدم براي همه اون دلگرمي هاي كه بعد ديدن اون برنامه ها پيدا كرده بودم.دلم به شك افتاد.
پيرمرد هنوز داشت جلوي چشماي مردد و بي ميل بچه ها يك سري بايد ها و نبايد رو روشن مي كرد.
تمام اينها توي سرم مثل يك آونگ داره مي كوبه كه ميبينم خانم گزارشگر به سبك اتفاقي گونه وارد اتاق ميشه و ميره سره يكي از كامپيوترها و . . .
ديگه از اين به بعدش برام جذابيت نداشت. صداش برام محو شده بود. مثل اين گزارشا رو هر از چند گاهي ديده بودم لابلاي برنامه هاي سيما. اينو كه ديدم براي همه اون دلگرمي هاي كه بعد ديدن اون برنامه ها پيدا كرده بودم.دلم به شك افتاد.
پيرمرد هنوز داشت جلوي چشماي مردد و بي ميل بچه ها يك سري بايد ها و نبايد رو روشن مي كرد.
يعني چي؟
شركت داره با كله ميخوره زمين.
تمام طرفاي خارجي گذاشتن رفتن. حتي ايميل هامونم جواب نميدن. چند ساله شركت دو زار سود دهي نداشته و داره به اميد اينكه روزي روزگاري همه چي درست ميشه اموراتشو ميگذرونه. يعني از خودشون نمي پرسن اين كارگرا چرا بيكار نشستن! چرا ماشين آلات خاموشن! اگه شركت تعطيل بشه كي ميخاد جواب اين همه خونواده اي رو كه چشمشون به اينجاس بده؟ ...
....تمام اينها توي سرم مثل يك آونگ داره مي كوبه كه ميبينم خانم گزارشگر به سبك اتفاقي گونه وارد اتاق ميشه و ميره سره يكي از كامپيوترها و . . .
همه اون چيزهايي كه بايد بگيره و ضبط كنه، بر ميداره و با خودش مي بره.
مي بره تا براي امثال من ها پخش كنه
مي بره تا براي امثال من ها پخش كنه
كه دلمونو خوش كنه كه چي
ازون مصاحبه گر و مصاحبه شونده هم ناراحت نيستم. چون دلم خوشه كه حرف دل شون شايد يه چيزه ديگه اي باشه.
ولي ايكاش چند تا سوال ديگه هم ميپرسيد: مشكلاتي ما باهاش مواجه هستيم همگي ناشي از تحريمه؟ يعني اگه تحريم نبوديم هيچ مشكلي نداشتيم باز هم؟ رابطه اي بين مشكلات امروزي ما با توان مديريتي در سطوح بالاي اجرايي وجود داره؟ اصلن مردم ما چقدر قانونمند هستن؟ به نظر شما مديرهاي ما آيا اينكاره اند؟ آيا اين مديرها از فضا اومدن يا نه، از خودمونن؟