امنیت شغلی

هفته پیش بعد از مدت ها بالاخره قراردادها به دستمان رسید. مال همه. نگاه کردم تغییر زیادی نکرده بود.حتی آدرس همان دو سال پیش بود.جز یک افزایش حدود 12 درصدی در جمع کل، یک بند دیگر اضافه شده بود به متن قرارداد.
"کارفرما می تواند با اعلام قبلی 5 روزه نسبت به پایان قرارداد به هر علتی اقدام نماید."
میدانید یعنی چه؟

- اگه به هر دلیلی عشقمان کشید میندازیمتان بیرون هیچ غلطی هم نمیتوانید بکنید.
- امنیت شغلی در حد تیم ملی
-5 روز کافیست برای کار پیدا کردن


با اینحال میدانم ورق پاره ای بیش نیست. با آن در هیچ دکانی نمی شود رفت. حتی اگر نمی نوشت این جملات را.


دلقک


رفت نزد روانپزشک و از اندوهی که در دل داشت برايش گفت.

دکتر گفت به سیرک برو . آنجا دلقکی هست، آنقدر می خنداند تا
غمت از یادت برود .

مرد لبخند تلخی زد و گفت من همان دلقکم

صندوق صدقات


 پیرمرد خسته کنار صندوق صدقه ایستاد.
دست برد و از جیب کوچک جلیقه‌اش سکه‌ای بیرون آورد.
در حین انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد: صدقه عمر را زیاد می‌کند،

منصرف شد!!!

سفر


امروز بعد از حدود 10 روز مسافرت بالاخره برگشتم. متاسفانه یا خوشبختانه توی این مدت دسترسی به اینترنت نداشتم ترجیحا اخبار رو هم گوش نمیکردم. خوشبختانه از اون جهت که از دنیا بی خبر بودم (البته به توصیه باربارا دی آنجلیس) و متاسفانه از اون جهت که نمی تونستم گاه نوشته های سفر رو برای وبلاگم فید کنم. ولی حتما این کار رو میکنم.
عکس: ساحل چمخاله