هدفمند سازی

چند وقت پيش تسمه فن ماشين شروع کرد به صدا دادن. کمي شل شده بود. با اينکه سفت کردنش کار چندان سختي نبود پشت گوش انداختم. تا اينکه يه روز که داشتيم توي شهر مي گشتيم، پاره شد و من متوجه اون نشدم. اين باعث شد آب رادياتور به جوش بياد. وقتي فهميدم که ماشين خودش ايستاد. صبر کردم تا کمي خنک شه و دوباره با همون وضعيت ادامه دادم تا به خونه برسم. وسط راه چند باري مجبور شدم بايستم تا ماشين خنک بشه. خونه که رسيديم سريع تسمه رو عوض کردم ولي خبر نداشتم که توي اين ماجرا ترموستات خراب شده. اينو وقتي فهميدم که بعد از تعويض تسمه و چند بار هواگيري همچنان جوش مي آورد. بردمش تعميرگاه تا ترموستات عوض کنم. آقاي تعميرکار گفت واشر سر سيلندر هم سوزوندي. راست مي گفت هيچيش نمونده بود
کلي پياده شده بودم. بگذريم که ناشي بودن آقاي تعميرکار باعث شد تا روکش سيم کلاچ هم بسوزه. تقصير خودم بود . بايد به صداها بيشتر اهميت مي دادم.

3 نظرات:

پیر فرزانه گفت...

همیشه همین طور است وقتی به صداها توجه می شود که دیگر کار از کار گذشته است .

زاغچه گفت...

خرابی از یک تسمه کوچک شروع می شود، وقتی بهش اهمیت ندهی چون با جاهای دیگر در ارتباط است همه را درگیر می کند، خرابی به همه جا سرایت می کندآ ان موقع باید هزینه بالایی برای تعمیرش پیاده شوی. تازه اگر تعمیرکار ماهری باشد باز هم امکان این که ماشین همون ماشین قبلی بشه خیلی کمه

جيم انور گفت...

بيچاره ماشين جوش آورده،‌سرريز كرده ،‌اعلام خرابي كرده اما كو گوش شنوا؟
باز هم چون بلاخره گوش كردي قرين رحمت شدي و كار به سوختن موتور نكشيد، اگه ديرتر فهميده بودي...