سرش را انداخته بود پایین، چیزی هم نمی گفت.
همینطور داشت می نوشت.
اگر بگویم دلهره نداشتم دروغ گفته ام.
نوشتنش که تمام شد برگه و مدارک را از بالای شیشه نیمه پایینش داد بیرون. رقمش زیاد برایم مهم نبود. بیشترین چیزی توی ذوقم می زد این بود که نفهمیدم برای چه جریمه شدم .
نوشتنش که تمام شد برگه و مدارک را از بالای شیشه نیمه پایینش داد بیرون. رقمش زیاد برایم مهم نبود. بیشترین چیزی توی ذوقم می زد این بود که نفهمیدم برای چه جریمه شدم .
3 نظرات:
در این مملکت هیچ جرمی تفهیم نمی شود فقط حکم برایش صادر میشود خودتان را زیاد ناراحت نکنید.
@پرشکوه
بله. همینطوره. ابعادش هم وسیعتر از این صحبت هاست.
اگر فرار بود بفهمید یعنی مامور باید قانون مدار می شد. آن وقت دیگر موقع تفهیم اتهام دلهره نمی گرفتی و آن وقت دیگر از مامور نمی ترسیدی و ...
ارسال یک نظر