پاییزانه

این موقع از سال که می رسد، باید جای چند چیز در خانه عوض شود، بعبارتی چیدمان اتاق را تغییر می دهد. تقریبا مشخص است چه باید به کجا منتقل شود. تلویزیون با میزش باید جابجا شود تا بخاری بیاید سر جایش. پشتی ها هم همین طور  و مبل تک نفره اش که رویش می نشیند و قرآن می خواند. همه فعالیت ها را مادرم خودش هدایت و مدیریت می کند. بخاری باید از انباری بیاید حیاط تا شسته و بعد وارد اتاق شود. اینکارها را چند سالی است که من برایش انجام می دهم. تمام موارد ایمنی را هم خودش میاید بالای سرم می ایستد تا مطمئن شود. آنقدر قربان صدقه  ام می رود که کیف می کنم. کافیست یک آخ بگویم تا (دور از جان) خودش را هلاک کند. آخر سر هم کلی پذیرایی می کند. شب هم زنگ می زند خانه ی مان و تشکر می کند.
من که می دانم خیلی برابر این زحمت ها را به او بدهکارم.
شاید خودش یادش رفته باشد.

5 نظرات:

پیرفرزانه گفت...

خدا برایتان حفظ کند و سایه شان همواره بر سرتان باشد. چقدر این مادرها دوست داشتنی هستند.

زاغچه گفت...

رسیدن پاییز و سردی هوا معمولا با همچین تغییراتی تو خونه ها همراهه.
به نکته خوبی هم اشاره کردین: مادرها زیاد قربون صدقه پسراشون می رن. :-)

پیرفرزانه گفت...

شرمنده گل رویتان آقای معینی عزیز . حق کپی رایت شما هم محفوظ . نقدی حساب کنیم یا دسته چک بفرستیم خدمتتان ؟

پرشکوه گفت...

مادرها همین هستند.

Unknown گفت...

@پیر فرزانه 1: خدا عزیزاتون رو براتون حفظ کنه.
@پیر فرزانه 2: نفرمایید. همینکه متوجه شدید کافیه (:
@زاغچه :البته بستگی به پسرش هم داره. ولی مادر من خواهر هامو بیشتر قربون صدقه میره. ببین دیگه . . .
@پرشکوه : یک جمله همیشگی از خانمم که به من میگه، مادر نشدی که بفهمی (: