بهاری

بهار است. هوا هم به غایت بهاری است. درختان با شکوفه و گل به صحنه آمده اند و سبزی روشن برگ های نو رس در پس زمینه تصویر مشهود است. بوی گل در فضا پیچیده، هر درخت میوه ای گل های با رنگ و بوی خود را دارد. اول از همه زردآلو وبادام و آلوزرد بود که گل دادند. بعد گیلاس و هلو و آلبالو. آخر سر هم سیب و گلابی.
هوا مه آلود است. نم نم باران صورت انسان را نوازش می دهد. بوی خاک، بوی صبح و بوی هوای تازه اینجا غوغا می کند. آخر اینجا بهار است. و من ...
بهاری نیستم. با تمام حسی که محیط به من می دهد. مانده با تمام راه های نرفته. خیلی دوست داشتم بهاری بودم. بهاری بودن به چه معناست.
اینکه به رویش دوباره بیاندیشی. اینکه نو نوار کنی، آسمان دلت بهاری باشد، یا سر سبز شوی. نمی دانم کدام یک بهاری بودن را برایم تجربه خواهد کرد. حیف است بهار باشد و بهاری نباشم.

2 نظرات:

جيم انور گفت...

یه چند تا بارون بزنه خوب می شی.بهاری می شی. فقط اگه بارون بزنه...

پیر فرزانه گفت...

حیف که سال هاست بهار می آید و می رود و ما همچنان در حسرت بهاری شدن نفس در سینه هامان حبس می کنیم و از تصور زمستان می لرزیم . امید به رویش دوباره . امید به بهارانه شدن دل ها.