چهارشنبه سوری

فقط توی کلاس زبان یا پای برنامه شبکه های ماهواره ای نیست که پی می بری شادی کردن کم داریم. حتی شب چهارشنبه آخر سال هم می شود فهمید این چیزها را. 
اگر پنجشنبه روزی، آخر وقت گذارت به اتوبان تهران- کرج و ترافیک مسیرهای منتهی به شمال بیافتد متوجه می شوی. 
یا اینکه ببینی چگونه جوان های هم سن و سال خودت شادی کردن را فراموش کرده اند و پی چه ها که نرفته اند. 
رنگ و نحوه لباس پوشیدن هامان که داد می زند این چیزها را. 
قیافه های عبوس و گره خورده. 
آمارهای نداشته از کلی ناهنجاری که ریشه در نبود شادی دارد.

نه اینکه خودم درشب چهارشنبه سوری شادی نکردم. اتفاقا در حیاط خانه پدری همه جمع بودیم و آتش همانجای همیشگی به راه و ما همگی یک دل سیر پریدیم از دل آتش. ولی.

ولی دلم می خواست تمام شادی هامان شکلش چینی نبود. حرام نبود. به جنگ نمی مانست.
آقای قاضیان اینجا مطلبی را نوشته که خواندن و نقدش را به دوستان پیشنهاد میکنم.

0 نظرات: