تبریز گردی


با اينکه چند وقتي است هفته اي لا اقل يک شب را در تبريز هستم ولي فرصت گشت و گذار بعد از ساعت کاري را بخاطر خستگي نداشتم. اکتفا مي کردم به خيابان هاي اطراف مهمانسراي مان در محله وليعصر.
بعد از حدود ده سال، پرسه زدن در محله ها و خيابان هايي که يک زماني پاتوق آخر هفته جواني مان بود. حس و حالی داشت.
خيابان ها همان بود، زبان و شور و حال مردم همان. حتي مغازه و مغازه دار ها همان.
با اينحال جرات نکردم فارسي صحبت کنم، به هر ضرب و زوري بود گليم خودم را می کشيدم، موقع آدرس پرسيدن.
اولين جايي که رفتم کتابخانه سعادت بود، روبروي ارگ عليشاه سابق! کم رونق تر شده بود، کتاب ها بيشتر از جنس کنکوري بود تا ناياب و کمياب مثل آن قديم تر ها.
اگر وقت مي شد خانه پروين اعتصامي و مقبره الشعرا هم مي رفتم.
ويترين هاي مغازه ها همچنان به طرز ماهرانه اي آراسته شده بود.
روي يک تابلو نوشته بود : ميدان چايي (Meydan River)
بعد فهميدم درست بوده.
يک نفر خوش ذوق! تقريبا تمام شهر با يک اسپري مشکي پيام هاي جالبي نوشته بود روي ديوار
يک جا نوشته بود:اگر بي حجابي تمدن است پس جانوران متمدن ترين هستند.

0 نظرات: