"قابلیت های یک ورق کاغذ" از نگاه زاغچه

چند وقت پیش وبلاگ زاغچه یه مطلب راجع به کاغذ و قابلیت هاش نوشت.
مثل بقیه یادداشت هاش از این نوشته ش هم خوشم اومد. همونطور که خودش هم توی نظرات گفته موضوع مطلب ربطی به یک ورق کاغذ نداره. ازش اجازه گرفتم تا اینجا بیارمش.
باید اعتراف کنم نگاهی که به قابلیت های یک ورق کاغذ داشته من تا بحال بهش نداشتم.


قابلیت های یک ورق کاغذ

پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 11:02 PM
با یک ورق کاغذ سفید می شه خیلی کارها کرد. می شه با خط خوش روش شعری زیبا نوشت و به یه دوست تقدیم کرد. یا با یه عالمه مداد رنگی روش نقاشی کشید. چشم چشم دو ابرو دماغ و دهن یه گردو. یه خونه با یه سقف شیبدار و در و پنجره و یه خورشید که از پشت کوه در می آد. می شه تاش کرد و باهاش یه موشک، یه قندون یا یه قایق کوچیک به سبک بچگی ها درست کرد و برای یه زمان کوتاه سر بچه ای را گرم کرد و شوق بازی را بهش هدیه کرد. می شه روش یه عکس چاپ کرد. یه عکس یادگاری از یه جمع دوستانه یا یکی که خیلی دوستش داری یا یه منظره خاطره انگیز. می تونی وقتایی که بیکاری و فکرای مختلف تو سرت می چرخه روش خط خطی کنی. حتی می شه زمزمه های اولیه یه شعر تو ذهنت یا یه پست برای وبلاگت را روی یه ورق کاغذ آورد. یه ورق کاغذ می تونه حتی کارت عروسی یا کارت دعوت به یه مراسم عزا باشه. می شه یه نامه رسمی محرمانه باشه. شاید یه نامه عاشقانه از همون هایی که حالا دیگه زمونه شون به سر اومده. یه ورق کاغذ می تونه سند یه معامله بشه. معامله یه خونه کوچیک چهل متری برای زوجی که حالا بعد مدتها کار کردن تونستن خونه بخرن و اون ورق کاغذ می شه مایه خوشحالیشون....
آره. با یه ورق کاغذ می شه خیلی کارا کرد. اما شاید تو ندونی با ورق کاغذی که در اختیارته چی کار کنی. شاید ندونی این ورق کاغذ چه قابلیت هایی داره. بدترین حالت ممکن اینه که بخوای اون ورق کاغذ را پاره کنی و با صدای پاره شدنش آروم بشی و مسکن دردی برای اعصاب داغونت درست کنی. شاید بخوای ورق کاغذ رو مچاله کنی و بندازیش تو سطل زباله. خب اگه از تو کاری بر نمی آد اون ورق کاغذ رو در اختیار دیگران بگذار. نذار یه ورق کاغذ سفید به همین راحتی از بین بره.

5 نظرات:

جيم انور گفت...

می تونه یه صفحه از پایان نامه من باشه و ... و حتی اگه خیلی خوش شانس باشم میتونه صفحه آخرش باشه...
***
فک کرده بودم دیگه پشیمون شده اید از استفاده از مطلب زاغچه.D;

پرشکوه گفت...

واقعا عجب کاربردهایی داره یه ورق کاغذ وقتی ادم دقت نکنه حیف و میلش می کنه.

زاغچه گفت...

شرمنده کردید. جیم انور به من می گه حتی اگر یک نفر هم وبلاگت را بخونه خیلی ارزشمنده. به شرطی اینکه آن یه نفر محسن معینی باشه.
خط خطی می کنم و کاغذ سیاه می کنم.شما خودتان حرفه ای هستید. بیشتر بنویسین. در همین رابطه هم چیزکی نوشتم...

مژگان گفت...

یه ورق کاغذ می تونه یه وبلاگ باشه که خیلی دیر به دیر آپ میکنه

Unknown گفت...

ممنون از لطف همگی
@جیم انور: چرا پشیمون. من همینطوری دیر به دیر هستم. ازین فکرا نکنین (:
@پرشکوه: آره من خودمم دقت نکرده بودم
@زاغچه: از نوشابه ای که برام باز کردین ممنون (;
@ که هست البته. ولی میتونه زود به زود آپ بشه. اماشرایط کاریش نمیذاره و البته وضعیت اینترنت کم سرعت و ف ی. ل. ترینگ سایت ها